لیلا در معدن زندگی می کند !
قد و قامتش به قدر نوجوانی بالا نکشیده بود که گاه تا درس و مشقش تمام و سفره ناهار پدر که برای استراحت نیم روز به خانه می آمد، جمع می شد بنای شیرین زبانی و اصرار می گذاشت./ اصرار می کرد تا همره او که یکی از معدود کهنه کاران معادن شن و ماسه بود، راهی جایی حوالی کوه جهان بین از رشته کوه های زاگرس در ۲۰ کیلومتری شود. همان جا که هر صبح چه هوا گرم باشد چه سرد، چه آفتاب مهربان باشد چه اَبر سایه گستر، معدن چیان کلاه به سر سعی داشتند در ارتفاع چند ده متری یا در دامنه ناهموار و سخت کوه آن هم میان انبوهی از ذرات گرد و غبار که سکونشان در زمین برهم خورده ...
Click
To Read Full Article