سرنوشت تلخ دختری که اسیر یک عشق پوشالی شد
، مهتاب که در آستانه جشن تولد ۲۳ سالگی و همچنین فارغ التحصیلی از دانشگاه قرار داشت، تصمیم گرفت جشن کوچکی در کنار خانواده و دوستان صمیمی اش برگزار کند. از این رو به همراه دوستش لعیا راهی یک مرکز خرید شدند تا کفش و لباسی برای جشن پیش رو خریداری کنند تا اینکه پس از یک ساعت در نهایت کفش دلخواه در مغازه ای که فروشنده اش پسر جوانی بود نظر آن ها را جلب کرد و دقایقی بعد هم مهتاب خوشحال از خریدی که انجام داده با لعیا به خانه برگشتند. مهتاب پس از ورود به خانه در حالی که قصد داشت کفش خریداری شده را به مادرش نشان دهد در جعبه را باز کرد، اما به محض باز ...
Click
To Read Full Article