روزگار خاکستری کارگران چهاردانگه
مرد میانسال زیر سایه روی مبل نیمدار نشسته، آرنج ها را تکیه داده، پشت سرش دروازه بزرگی است که به تاریکی مطلق می رسد؛ خیره به پیاده رو و خیابان خلوت.وانت های خالی، بی صدا و خاموش حمام آفتاب گرفته اند. به گزارش سلامت نیو به نقل از روزنامه همشهری ،راننده ها در سایه اند. روی کارتن عده ای در خوابند. تعدادی گوشه گیرند و چند نفرشان هم در حال حرص خوردن. با هم جر و بحث می کنند: «۲ روزه یه بار هم نبردم، بعد این فلان ها معلوم نیس از کدوم جهنم دره ای اومدن، نون ما رو آجر کردن، لعنت به این شغل که برای یه قرون ده شاهی باس با همه دست به یقه شی...» وانتی ها ...
Click
To Read Full Article