طمع دینمحمدی برای لژیونر شدن / میگفتند با پیراهن استقلال میتوانی یخچال بخری!
به پسرک برخورده بود، بند پوتین هایش را محکم کرد و بازهم لباس سربازی اش را پوشید. هر روز به کوهی که نزدیک خانه شان بود می رفت و زیر نور آفتاب آن قدر از این تپه به آن تپه می دوید تا خون از دماغش جاری شود... او که لبخند هیچ گاه از صورتش محو نشد آن روزها سخت خطوط پیشانی اش به هم گره خورد، از حرفی که شنیده بود ناراحت بود و می خواست خودش را به هر شکلی که شده ثایت کند، در نهایت هم به تیم ملی رسید تا جواب دندان شکنی به همه کسانی بدهد که قد و قامت کوتاهش را دلیلی برای عدم موفقیت می دانستند. هافبک چپ پای خوش خنده استقلالی ها از معدود کسانی بود که ...
Click
To Read Full Article