دام مرد ۳ زنه
به بهانه درس خواندن به خانه همکلاسی ام می رفتم. مهناز دختر خوش سروزبانی بود. برای من که پدر و مادرم تمام وقت درگیر کار و ادامه تحصیلشان بودند، مهناز یک تکیه گاه عاطفی شد./ او با جلب اعتماد خانواده ام، سرنوشتم را تباه کرد. توسط مهناز به سیگار آلوده شدم و بعد هم در فضای مجازی با چند پسر جوان ارتباط برقرار کردم. مادرم که بعد از سه ماه متوجه شد سیگار می کشم حرص و جوش می خورد و می گفت اگر پدرت بفهمد چه دسته گلی به آب داده ای قیمه قیمه ات می کند! او دیگر اجازه نداد مهناز را ببینم. من که دچار فشار روحی و عصبی زیاده شده بودم، خودم را بیشتر با فضای ...
Click
To Read Full Article