یکی از ملیپوشان خودش اعتراف به شرطبندی کرد!
از آخرین باری که دیدمش تغییرات زیادی کرده.یاد روزی افتادم که با استرس زیاد دنبال شارژر موبایل می گشت تا گوشی اش را روشن کند؛پیدا که کرد و گوشی اش که روشن شد عرق سردی کرد!اتفاقی افتاده بود.زد زیر گریه و گفت:«بدبخت شدم.»البته خنده هایش را هم دیده بودم،در روزها و ماه های قبل؛ اما این بار باخته بود و بدم باخته بود.به قول خودش:«سخت بود تا کمر راست کنم.» حالا سال ها از آن اتفاق گذشته است و وقتی که به عقب بر می گردیم و مرورش می کنیم خیلی چیزها تبدیل به خاطره شده است.مثلا اینکه اعتیاد به آن بدتر از افیون است و چنان دست و پایت را می گیرد که حتی در ...
Click
To Read Full Article