خیانت شهلا به تختی؟ هرگز، هرگز/ویگن را خود غلامرضا دعوت کرد، آهنگ لالایی را به عشق خودش ...
آلبوم قدیمی را که باز کردند، صدای عکس ها شنیدنی بود! رفتیم به پنجاه شصت سال قبل؛صدای یخ فروش ها در خیابان خانی آباد،گل فروشی بر چهارراه یا نمایشگاه اتومبیلی که شده بود پاتوق تختی و رفقا؛صدای همه آنها می آمد؛ رسای رسا. هیاهوی تیم ملی در ملبورن و هلسینکی تا صدای شهلا که می گفت:«می دانم برمی گردی؛ به خاطر بابک هم که شده برمی گردی.»گوشی را قطع کرد و دیگر برنگشت! اکبر حیدری و احمد عرب؛ یکی قلبش پر است از خاطراتی که خیلی از آنها را سال های سال تکرار کرده اما هنوز هم تازه اند و دیگری آلبومی را دو دستی چسبیده که خیلی از عکس های داخلش از خانواده به ...
Click
To Read Full Article