رازهای سر به مهر ورزشگاه آزادی
«ورزشگاه آزادی در عمر حدود نیم قرن خود، رازهایی سفید و سیاه و صورتی در سینه دارد؛ هر آجرش، هر میله اش، هر صندلی اش و هر پنجره اش اما دهان باز نمی کند. ورزشگاه آزادی اگر دهان بگشاید، از حسرت ها و حرمان ها، از فریادها و سکوت های این مردم، داستان ها دارد؛ داستان های تک خطی، داستان هایی بلندتر از رمان های داستایوفسکی، داستان هایی با پرسوناژهایی ویران و کاراکترهای از دست رفته و قصه هایی که نانوشته مرده اند. وقتی به ورزشگاه آزادی می روی مرا هم ببر. مادرت را هم ببر. آنجا همان شمس العماره نسل های ۵۰سال بعد است. آجرهای شمس العماره از تنهایی پکیده ...
Click
To Read Full Article