قفل سكوت نوه جنايتكار شكست
روز حادثه در خانه مادربزرگ درباره ازدواج با دختر مورد علاقه ام صحبت مي کردم که ناگهان با شنيدن نام دختر، بشدت عصباني شد و با ازدواج ما مخالفت کرد. با شنيدن حرف هايش بشدت عصبي شده و او را به گوشه اي پرتاب کردم که سرش به کمد خورد و بيهوش شد.../ ايران: پسر شرور که به خاطر ناکامي در ازدواج، ...