گزارش هولناک از لحظات اولیه سقوط هواپیما
«تاریک بود، ولی یهو همه جا روشن شد، نه روشن مثل هوای روز، روشن قرمز، قرمز آتشی، خیلی عجیب بود. هواپیما شیش و ۲۰ دقیقه سقوط کرد ما شیش و بیست و پنج دقیقه با زیرشلواری اونجا بودیم، کل محل اومده بودن، فکر کردیم می شه کسی را نجات داد، اما همه مرده بودند، همه جا روی زمین جنازه بود و خون. توی هوا هم بوی دود و سوختن. هوا که روشن شد، تازه بهتر فهمیدیم چی شده، متوجه شدیم داریم روی خون و دل و روده آدم ها راه می رویم...»./ با هراس موشک از خواب بیدار شدیم و حالا چند روز است با کابوس خون و جنازه می خوابیم. این چکیده روایت اهالی شهرکی است که هواپیمای ...
Click
To Read Full Article