گریستن بیآغوش؛ روایتی از مردگان بیترحیم و سوگواران خاموش
سوگواری راهی است برای باور آنچه از سر داغدیدگان گذشته است. هرکدام از مراسمی که برگزار می شود، او را بیشتر به این باور می رساند که عزیزش برای همیشه رفته و او چاره ای جز صبر ندارد. زندگی ادامه دارد و باید با جریان آن حرکت کرد. برای سوگواران این روزها اما انگار زندگی در همان نقطه متوقف شده./ «دختر گریه کن باباست. ۴ تایش را دارم و دلم قرص است که مجلسم گریه کن دارد.» این را همیشه پدربزرگ می گفت. یکجوری دلش به گریه کن های مجلسش خوش بود که نگو. بیچاره نمی دانست اصلاً مجلسی در کار نخواهد بود؛ نه ختمی و نه شب هفتی و نه تشییعی. مهسا به اینجا که می ...
Click
To Read Full Article