کار زشت و بی رحمانه ای که زن جوان با شوهرش کرد | باردار بودم که شوهرم به سفر رفت و من ....
کار زشت و بی رحمانه ای که زن جوان با شوهرش کرد | وقتی پسر کوچولویم به دنیا آمد شوهرم برای پیدا کردن کار به شهرستان رفته بود. آنقدر بی پول بودیم که حتی نمی دانستم چطور باید هزینه بیمارستان را پرداخت کنم. نوزادم را در آغوش گرفته بودم و به آینده موهومش فکر می کردم. در حالی که اشک می ریختم ناگهان صدای ضجه و ناله های زن جوانی که در تخت کناری ام بستری بود مرا از افکار خودم بیرون کشید. دیدن بی تابی های این زن باعث شد تصمیمی بگیرم که سال ها بعد زندگی خودم را به نابودی کشاند./ به گزارش آفتاب و به نقل از رکنا، رویا سن و سالی نداشت اما سختی های زندگی ...
Click
To Read Full Article