مصائب کودکان سرراهی
یک روز تابستانی بود یا زمستانی سرد نمی داند، اما تلخ ترین اتفاق زندگی اش افتاد. پدرومادرش او را جلوی دادگاهی در تبریز رها کردند و برای همیشه رفتند دنبال زندگی شان. او هیچ تصویری از این لحظه هولناک رهاشدگی ندارد. احتمالا، چون ۱۴ ماه بیشتر نداشته. به گزارش دنیای اقتصاد؛ در ذهن او هیچ ردی هم از خاطرات آن روز ها نمانده، مثلا او هرگز نفهمیده که چه کسی یا کسانی او را به شیرخوارگاه هلال احمر تبریز آوردند و نامش را گذاشتند: مهدیه. زندگی او تا ۶ سالگی در تاریکی مطلق می گذرد، بعد از آن، اما دوران فرزندخواندگی جهنمی آغاز می شود. او به یکباره خودش را ...
Click
To Read Full Article