مسخرهبازها به بهشت نمیروند
کودک کار را هُل می دهد در سطل بزرگ زباله، کودک با سر می افتد داخل آشغال ها، صدای خنده جوانی که از این صحنه فیلم می گیرد؛ مثل سرب داغ از گوش هایت عبور کرده و در مغزت می ریزد. پسربچه برای چند لحظه از نگاه ها محو می شود. نگرانش می شوی. بعد از چند لحظه سرش را از میان آشغال ها بیرون می آورد؛ بدون حرکت. هیچ نمی گوید فقط به دوربین خیره می شود. قاه قاه خنده جوان ها ادامه دار است./ خونت به جوش آمده. بغض راه گلویت را سد کرده. نه می توانی گریه کنی نه می توانی از این صحنه دهشتناک چَشم برداری. مرگ انسانیت را به چشم می بینی. جدی نگیرید، اینها شوخی است. ...
Click
To Read Full Article