مادرم وقتی فوق لیسانس گرفت پدرم را بیسواد خطاب میکرد/ با پسری دوست شدم که با همکلاسیهایم ...
دختری۱۵ساله با حضور در یکی از کلانتری های شهر مشهد ،با چشمان گریان، داستان زندگی خود را برای کارشناس اجتماعی بیان کرد./ وی گفت: از همان دوران کودکی به دلیل درگیری های پدر و مادرم با کمبود محبت زندگی کردم. وقتی با مشاجره های توهین آمیز و فریادهای پدر و مادرم زانوی غم به بغل می گرفتم و از ترس عروسکم را در آغوش می فشردم، صدای مادرم در گوشم می پیچید که «کاش فرزندی نداشتم تا می توانستم به راحتی از تو طلاق بگیرم!» با این جملات فکر می کردم مانع خوشبختی مادرم هستم. خلاصه بزرگ تر که شدم دریافتم مادرم به خاطر علاقه ای که به تحصیل داشته راضی به ازدواج ...
Click
To Read Full Article