ماجرای سرگردانی یک نابغه
برادرم به خاطر بیماری اش نمی تواند دقیقا بگوید کجاها بوده، ولی از سر و وضعش مشخص بود که بدون آب و غذا در این ٧ روز فقط راه رفته و حتی یک بار هم کفشش را درنیاورده است، چراکه پاهایش عفونت کرده بود و نمی توانست راه برود، حتی توان صحبت کردن هم نداشت. خیلی هم کثیف شده بود. او را به خانه بردیم و حمامش کردیم./ هفت روز تمام به دنبالش همه جا را گشتند، از بیابان های اطراف محل زندگی شان گرفته، تا زاغه ها و سردخانه ها، اما هیچ نشانه ای از او پیدا نکردند. پسر ٣٦ساله ای که به خاطر اختلال حواسش از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. شب و روز به دنبالش بودند. ...
Click
To Read Full Article