ماجرای برخورد شهید ابراهیم هادی با یک سارق
بگیرش...دزد....دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد. تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد./ به گزارش تسنیم، همزمان با چهلمین سالگرد هفته دفاع مقدس، مروری می شود بر خاطرات رزمندگان دفاع مقدس؛ خاطره ای که در ادامه می آید از شهید ابراهیم هادی است؛ نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه اومد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهرخواهر او را برداشته بود و در حال فرار بود. بگیرش....دزد....دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد. ...
Click
To Read Full Article