زن جوان: رویای زندگی در شهر مرا به گرداب بدبختی کشاند
وقتی دختر عمویم از زندگی راحت و بی دغدغه شهرنشینی سخن می گفت دوست داشتم خیلی زود به آسمان شهر پر بکشم و زندگی جدیدی را تجربه کنم./ ، زن ۳۰ ساله که برای شکایت از هم اتاقی هایش به کلانتری آمده بود در حالی که بیان می کرد بعد از گذشت ۱۰ سال از زندگی در شهر امروز همه رویاها و آرزوهایم در گورستان دلم دفن شده است به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید آستانه پرست مشهد گفت: در خانواده ای پرجمعیت و در یکی از روستاهای اطراف مشهد متولد شدم. پدرم کشاورز بود و به سختی مخارج خانواده ۹ نفره ما را تامین می کرد با وجود این روزگار شیرینی را سپری می کردم دختری شاد و ...
Click
To Read Full Article