زخمیشدن دختران اصفهانی با کلت پنجونیم
«احساس کردم پشتم می سوزد. یک لحظه نشستم و دستم را روی پهلویم قرار دادم و دیدم آغشته به خون است. به برادرم زنگ زدم و به کمک یک راننده تاکسی به بیمارستان اعزام شدم. همان جا برادر و مادرم هم رسیدند و متوجه شدیم چند نفر دیگر نیز مورد اصابت قرار گرفته اند. این را پرستاری گفت که من را آماده رفتن به اتاق عمل می کرد. گفت یکی، دو نفر تصمیم به شکایت گرفته اند. من گفتم شکایت می کنم. اما برادرم فریاد کشید که وقتی چادر سر نمی کنی و حجاب نداری همین می شود»./ پنجشنبه هشتم مهرماه، یکی از فعالان مدنی اصفهان، در تماس با خبرنگار روزنامه خبر از تیراندازی مردی ...
Click
To Read Full Article