دخترهایم را کشتم چون مادرشان الگویشان بود
راز این جنایت های فجیع در حالی فاش شد که دایی خانواده به دنبال تماس های بی پاسخ پدر و مادرش نگران شده و به دنبال راهی برای اطلاع از سرنوشت آنها بود. شهرام می دانست پدر و مادر پیرش به خانه دامادشان رفته اند اما هر چه با آنها و دو خواهرزاده اش تماس می گرفت بی فایده بود و کسی پاسخ نمی داد. بشدت نگران شده بود، چند روز قبل خواهرش با شوهرش سیروس دعوایش شده بود و به حالت قهر به خانه او آمده بود. سیروس مردی عصبی و بد اخلاق بود و شهرام احتمال می داد اتفاقی رخ داده باشد. به ناچار با برادر سیروس تماس گرفت و از او خواست تا با وی تماس بگیرد و علت این ...
Click
To Read Full Article