داغی که سرد نشد
همین جا می ایستند؛ همین روبه رو. زل می زنند به محوطه ایستگاه. خیلی وقت ها داخل نمی آیند؛ بیشتر می خواهند ناشناس بمانند؛ آخر خیلی از بچه های آتش نشان، آنها را می شناسند./ دلتنگی، آنها را می کشاند به اینجا تا در سکوت غریبانه ای، غرق خاطرات گذشته شوند. هنوز اغلب آتش نشان ها از دیدارهای ناگهانی خانواده و عزیزان شان، جلوی در این ایستگاه غافلگیر می شوند. حتما آنها هم برای دیدار عزیز آتش نشان شان به اینجا زیاد سر می زده اند که حالا می آیند خاطرات شیرین آن موقع را مرور کنند. محمد یکی از آتش نشان های ایستگاه یک میدان حسن آباد است. می گوید: «تا به ...
Click
To Read Full Article