خواهر جوان قربانی عشق برادرش شد
وارد اداره یازدهم پلیس آگاهی که شدم در گوشه ای از اتاق پسر جوانی رنگ پریده و مستأصل مقابل یکی از افسران نشسته بود و در حالی که دستانش را روی پاهایش گذاشته بود، انگار سعی داشت حرکت ناخودآگاه زانوانش را با فشار دست کنترل کند./ حالت پریشان و نگرانش توجه هر بیننده ای را جلب می کرد. دقایقی بعد وقتی پسر جوان از اتاق خارج شد، مطابق هر روز که برای کسب خبر به سراغ تک تک شعبه های اداره آگاهی و افسران پرونده می رفتیم تا بتوانیم برای صفحه حوادث روز بعد خبر داغ و جالبی پیدا کنیم، به سراغ همان افسر اداره رفتم و گفتم: چقدر این پسر جوان نگران و ناراحت بود ...
Click
To Read Full Article