خواستههای بی شرمانه!
گذاشته و آینده اش را به سیاهی کشانده بود با شرمساری در برابر مادرش ماجرای با پسری جوان را فاش کرد و در حالی که از شدت خماری توان ایستادن نداشت به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از آن که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند من و برادر بزرگ ترم نزد مادرم ماندیم چرا که آن زمان من دختری خردسال بودم و نمی توانستم دوری مادرم را تحمل کنم پدر و مادرم نیز هنگامی که از یکدیگر جدا می شدند هیچ وقت به آینده ما نمی اندیشیدند که چگونه آن روزها من هم مانند بسیاری از فرزندان طلاق از این که پدری بالای سرم نبود خیلی خجالت می کشیدم معنای مهر پدری ...
Click
To Read Full Article