بازخوانی قصه مریم؛ ۱۵ سال پس از آن شب تلخ+عکس
چند قدمی بیشتر به چشمه نمانده اما انگار بدنش دیگر نمی خواهد همراه او بیاید. سطل خالی توی دستش سنگینی می کند؛ درد در تمام سرش می پیچد. کرختی و سوزش بر نیمی از بدنش مستولی می شود و دیگر همه جهان سیاه می شود.
Click
To Read Full Article