اسیدپاشی مرموز بعد از پایان رابطه عاشقانه
من در شهرستان زندگی می کردم و برای تحصیل به تهران آمده بودم. در مقطع فوق لیسانس درس می خواندم و داشتم پله های موفقیت را طی می کردم که با روزبه آشنا شدم، او سال آخر پزشکی بود به من ابراز علاقه کرد و از من خواست تا با هم ازدواج کنیم، اما قبل از ازدواج مدتی با هم رابطه داشته باشیم تا همدیگر را بشناسیم. من هم قبول کردم و بعد از چند ماه روزبه به من گفت دیگر حاضر نیست به این رابطه ادامه دهد.../ رابطه عاشقانه دختر و پسر دانشجوی پزشکی وقتی آشکار شد که هر دو با اسید سوختند و مجبور شدند به بیمارستان مراجعه کنند. این دختر و پسر یکدیگر را به اسیدپاشی ...
Click
To Read Full Article