ازدواج پنهانی شوهر بعد از ۲۸سال زندگی مشترک/ سقف آرزوهایی که ریخت!
مریم به زندگی مشترک ۲۸ساله اش نگاه کرد. درهفت آسمان هم داوود برایش یک ستاره نگذاشته بود. تنها چیزی که در این زندگی داشت، چند بچه بود که با مشکلاتشان شانه های خمیده او را بیشتر آزرده می کردند./ زن چقدر خسته بود. در این سال ها با نداری داوود ساخته بود. پا به پای او کار کرده، رنج برده و زندگی را ساخته بود. کم کم زندگی شان رونق گرفته بود. چه صرفه جویی هایی که نکرده بود و دست آخر با همین زحمت ها توانسته بودند، سقفی بالای سرشان داشته باشند، سقفی که نیمی از آن را با ارثیه ای که به مریم رسیده بود، خریده بودند. درست یک سال بود که داوود به او و بچه ...
Click
To Read Full Article