مادر دل شکسته!
آن قدر از رفتارها و توهین های فرزندانم زجر کشیده ام که ناگهان در ضمیر ناخودآگاه خودم به عدالت خدا هم شک کردم، اما بلافاصله با دست به دهانم کوبیدم و استغفار کردم./ ، زن ۶۵ ساله در حالی که اشک هایش را زیر چادر رنگ و رو رفته اش پنهان می کرد مقابل مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد نشست و با بیان این که نمی خواهم با این شکایت فرزندانم اذیت شوند یا برای آن ها پرونده ای تشکیل شود به تشریح سرگذشت خود پرداخت. او که پوست زمخت دستانش را به مشاور کلانتری نشان می داد، گفت: همسرم کارگر ساختمانی بود و درآمدش کفاف مخارج زندگی مان را نمی داد به همین ...
Click
To Read Full Article