سفرههای خالی پشت چراغهای قرمز!
هوا سرد و تاریک است و شیشه خودروها را بخار گرمی پوشانده است، پسرکی جوان با یک بغل گل نرگس از خط نور چراغ خودروهای ایستاده پشت چراغ قرمز، عبور می کند و بلند فریاد می زند؛ «گل نرگس بخرید، شاخه ای ۱۰ تومان ! » ناگهان چراغ راهنمایی سبز می شود و پسرک گل فروش در حالی که دسته های گل نرگس را با یک دستش در بغل کشیده، به سویی از چهارراه می گریزد تا در حرکت سراسیمه ی حجم زیادی از خودروها، جانش را حفظ کند. اندک زمانی دست می دهد تا قرمز شدن مجدد چراغ راهنمایی، در گوشه ای از چهارراه ایستاده و دست هایش را با هُرم نفس هایش گرم کند./ یک بغل گل نرگس، تمام ...
Click
To Read Full Article