خانه امید گلارهها
رابعه تیموری-خبرنگار: گوشه چشم های میشی رنگ سارا نوعی ترس، اضطراب و غصه جا خوش کرده که انگار هیچ گاه رهایش نمی کند./ ی مثل حشیش تا شیشه را چشیده. پاتوق های شبانه معتادان و اراذل و اوباش این شهر بزرگ را می شناسد و ناپدری هوسبازش شوق بازی و سرخوشی کودکانه و آرزوهای جوانی اش را بر باد داده است. سارا یکی از صدها دختر خسته این شهر است که از زمین و زمان بریده اند و در جست وجوی سقفی امن، از « مرکز اورژانس اجتماعی» سردرآورده اند. این دخترها و زنان بی پناه با بقچه ای پر از تنهایی و قصه های پرغصه به اینجا آمده اند و حالا صاحب چند خواهر، خاله و مادر ...
Click
To Read Full Article