جدایی از دکتر قلابی/ او یک مغازه عطاری اجاره ای داشت اما خودش را دکتر جا زد
کنار یکی از شعبه های دادگاه خانواده زوج جوانی با ظاهری موجه و آراسته ایستاده بودند. زن جوان چندباری ساعتش را نگاه کرد و از لای در شعبه نگاهی به داخل انداخت. در همین هنگام همسرش آهسته به او گفت مریم من می دانم که اشتباه کرده ام بیا گذشت کن و اجازه بده تا جبران کنم./ مریم نگاهی به میلاد کرد و گفت: کاری که تو کردی قابل گذشت نیست. بالاخره منشی دادگاه آن دو را به داخل شعبه فراخواند. زن جوان بی مقدمه به قاضی گفت: آقای قاضی لطفاً حکم طلاق من را صادر کنید. قاضی بدون اینکه جوابی بدهد سرگرم مطالعه پرونده این زوج شد بعد از دقایقی سرش را بالا آورد و ...
Click
To Read Full Article