«برادران غریب» / پدر و مادر نداریم، شرف که داریم!
لابلای خاطرات دفاع مقدس روایت های عجیبی پیدا می شود که خواندن چند خط آن هم چشم ها را بارانی می کند. مثل قصه دو برادر که از پرورشگاه، راهی جبهه شدند و سالها بعد در غربت به شهادت رسیدند./ در سخت ترین شرایط زندگی هم می شود آرمان و دلخواسته های بزرگ داشت؛ مثل اینکه بین میلیون ها ایرانی در سالهای جنگ هشت ساله، آرمان یک جوان بزرگ شده پرورشگاه این باشد که برای دفاع از انقلاب و وطنش پا پیش بگذارد. آن وقت می شود غمِ نداشتن سایه مهربان پدر و مادر و خانواده، و نگاه سنگین آدم ها و حرف و حدیث ها را هم به جان بخرد که می گویند: «رفتن و ماندن این ها که ...
Click
To Read Full Article