روایت زنان از وضعیت فاجعهبار بازداشتگاه شاپور/ نفیسه شرفالدینی
– ساعت حدوداً ۵ صبح بود. درد پریودم شدید بود و چون از جلوی در منزل من را بازداشت کرده بودند پولی همراه نداشتم تا نوار بهداشتی تهیه کنم. با صدایِ بی صدا “جناب” را صدا کردم تا در را باز کند. در را باز کرد و گفتم پول نوار بهداشتی ندارم و فکر می کنم دارم به لباسم خون پس می دهم. جناب من را به اتاق بازرسی برد تا چک کند واقعاً خون پس داده ام؟ بعد از بررسی به این نتیجه رسید فقط به لباس زیرم پس دادم و مشکلی نیست؛ پس با یک عدد نوار بهداشتی من را دوباره به اتاق برگرداند. روایت بالا مربوط به زنی است که دو شب را به اتهام امنیتی-اخلاقی در بازداشتگاه ...
Click
To Read Full Article