شاهدانی که با ۵۰هزار تومن شهادت میدهند
«آقا من ۳ تا شاهد احتیاج دارم. «۳» تا؟ چرا زودتر نگفتی.» نمی دانم چه در پاسخش بگویم، فقط شانه ام را به نشانه «نمی دانم» بالا می اندازم. «کارت کمی سخت شد، یکی خودم یکی هم...» انگار در ذهنش مرور می کند که کدام یک از دوستانش حاضرند در مقابل پول شهادت دروغ بدهند، اما خیلی زود به نتیجه می رسد «باشد منوچهر را هم راضی می کنم» ساعت ۳۰/۹ صبح، روبه روی کاخ دادگستریدست های سیاه و آفتاب سوخته اش را روی کاغذ جابه جا می کند و در حالی که گوشش را تیز کرده می نویسد: «ریاست محترم کلانتری.... باسلام...» مردی چاق و کوتاه قد که کنارش روی سنگ های لبه خیابان ...
Click
To Read Full Article