نظامی که با شکنجه اعتراف می گیرد و اعدام می کند
ماه هاست که با این جمله زندگی کرده ایم. هر کس به زندان رفت برای خانواده اش نوشتیم و هرگاه تلخی و سیاهی وجودمان را مچاله کرد، آن را زمزمه کردیم که شیرینی آمدن سحر، امیدی باشد برای خم نشدن و نشکستن که هوایی تازه باشد تا تنگی نفس از سر و کول احساس ها بالا نرود در این شهر دود گرفته. هیچ لحظه ای به ...