آرزوی برادر ناتنی صدام در مواجهه با خلبان ایرانی
امیر سرتیپ خلبان آزاده محمدصدیق قادری در خاطراتی از زمان اسارتش در عراق می گوید: برادر ناتنی صدام از آن سوی سالن برخواست و به سمت من آمد. سرم را بوسید. شاید اگر در آن لحظه دِشنه در سرم فرو می کردند برایم قابل تحمل تر بود. بعد گفت: «آرزو می کردم یک افسر ما در ایران مثل تو باشد.» و پس از بازجویی در نامه ای نوشت که تا وقتی در استخبارات است دیگر کسی نباید از این خلبان ایرانی بازجویی کند و همینطور هم شد./ من دو مرتبه از نیروی هوایی اخراج شده بودم و قرار بود روز ۲۳ شهریور ماه برای تسویه حساب اقدام کنم، اما جنگ آغاز شد و من برای حضور در عملیات های ...
Click
To Read Full Article