سوغات آلمانی برای کودک ۹ ماهه ایرانی!
«پروین» تازه عروس بود. آن روز به خانه پدری آمده بود تا از رضایتش در خانه همسر برای مادر بگوید. خانه شلوغ بود. برادرها و زن برادرها هم بودند. خواهرش شهینِ ۸ ساله باریکه ای از پارچه را به دست پروین داد تا موهایش را گُل بزند. برادرهایش صلاح الدین، حمید و رحیم مشغول بازی بودند. ادریس ۹ ماهه همان جا زیرآب ولرم تابستان از خنده ریسه رفته بود و با خنده او گل از گل همه شکفته بود. صدای قهقهه بچه ها و بزرگ ترها خانه را پرکرده بود. در همان لحظه هواپیمای جنگی در آسمان سردشت نمایان شد. به یک باره با صدای غرش بمب، سقف خانه شکافت. انگار گَرد مرگ پاشیدند ...
Click
To Read Full Article