وقتی با ۵۰۰ میلیون هیچ گرهی باز نمیشود!
خوشحال بود. خیلی خوشحال! می گفت وامِ ۵۰۰ میلیونیِ مسکن اش جور شده است. بررسی می کند که در کدام منطقه خانه بخرد. خوشحال بود آنقدر که دلم نیامد خراشی بردارد این ذهنیتِ شکل گرفته برای او. انشاالله ای گفتم و خداحافظی کردم. چند روز بعد، اما او را دیدم. پکر، گیج، دچار یاس. انگار آدم دیگری شده بود. نه تنها از آن شادی و شادابی در او خبری نبود که جای هما آن ها را یاسی گنگ گرفته بود. می گفت با ۵۰۰ میلیون تومان هیچ کاری نمی شود کرد!/ خوشحال بود. خیلی خوشحال! می گفت وامِ ۵۰۰ میلیونیِ مسکن اش جور شده است. بررسی می کند که در کدام منطقه خانه بخرد. خوشحال ...
Click
To Read Full Article