یادم تو را فراموش!
یادگاری نویسی، مختصر می شد به کَنده کاری طومارهای پندآموز بر هر سطحی که پیش دست می آمد؛ از میز و نیمکت و تنه درختان گرفته تا میراث فرهنگی حتی! گاهی هم یادگاری نویسی می شد خط هایی طولانی به میان دفاتر قفل دار خاطرات./ مانند «این نوشتم یادگاری تا بماند روزگاری، مریم عزیزم ای که از تو دوست تر برای من کسی نیست انشالله سال بعد دوباره در یک کلاس کنار هم باشیم، به نام خدایی که عشق و سمیه خانم را آفرید تا من عاشق شوم حالا که پدرش رضایت نمی دهد همان خدا زحمت عقدمان را بکشد، فقط یه روز از خرابکاری مون توی آزمایشگاه شیمی و آتیش زدن موهای آقامعلم گذشته ...
Click
To Read Full Article