هجدهسال دوچرخه
شود که نباشد؛ نباید که نباشد! هست! بودن ذاتش است و آن خاطر بیاوری دنیا قبل از آن چه رنگ و چه شکلی بوده است... خوب می ی ناب است؛ نه فقط برای خودش که برای تمام ردپاهایی محونشدنی گر بودیم. همیشه سوار بر مرکبت از این شهر به آن شهر رفتیم و گاهی پیاده، تو را به این سو و آن گاه پنچر نشوی! و صدای بوق تو سالیان سال نوازشگر گوش نوجوانان این مرز و بوم باشد. تنها ۱۰۰ کلمه زمان دارم تا تولد تو را تبریک بگویم. همه دانم از کی این اتفاق افتاد، اما خیلی زود دوچرخه دیگر آن ۱۶ برگه ی کاغذی نبود. آن وسیله ی دوچرخ هم نبود. موجود عزیزی بود که باید نازش را می ...
Click
To Read Full Article