نفرین همسر احمدشاه به رضاخان؛ امیدوارم روزی را ببینم که سرت زنده و تنت مرده باشد...
«آیا هنوز از رضاخان نفرت دارید؟» خانم در جواب گفت: «چگونه می توانم نفرت نداشته باشم! روزی که به دستور رضاخان قرار شد به حالت تبعید در پاریس زندگی کنم... سرم را به آسمان بلند کردم و گفتم رضاخان! امیدوارم روزی را ببینم که سرت زنده و تنت مرده باشد...»/ ، خبرآنلاین نوشت: سحرگاه سه شنبه، اول خرداد ۱۳۵۸، در اتاق شماره ۲۳۱ بیمارستان الوند، زنی چشم از جهان فروبست که روزگاری عنوان «بانوی اول ایران» را بر دوش داشت. پیکر او صبح چهارشنبه، همراه تنها دخترش و جمعی اندک از خواهران و برادرانش، بی هیاهو و با کمال سادگی به بهشت زهرا برده شد و در خاک آرمید. ...
Click
To Read Full Article