ماجرای دختری رشتی که «سایه» برای او شعر سرود
استاد گالیا کی بود؟ یه دختر بود -عجب! عجب! یه دختر ارمنی در رشت امشب سایه دل و دماغ دارد. قبراق است و بگو بخند می کند. - استاد وقتی این شعرو ساختید در رشت. هم انعکاس داشت؟ أه أه ... جنایت کردم در حق این دختر! بدبخت شد طفلک! تو شهر که راه می رفت، مردم تا می دیدنش داد می زدن دیر است گالیا زود است گالیا! دیوانه شده بود بیچاره!/ کتاب پیر پرنیان اندیش، جمع آوری خاطرات هوشنگ ابتهاج توسط میلاد عظیمی و عاطفه طیه است که در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات سخن منتشر شد. به گزارش انتخاب، هوشنگ ابتهاج در این کتاب به خاطرات خود در مواجهه با سؤالات گردآورندگان می ...
Click
To Read Full Article