غافلگیری تابستانی
ما معلم ها هر جا که می رویم، یکهو یکی از دانش آموزان سال های دور یا نزدیک، سر راهمان سبز می شود و معمولا از سر لطف، مسیرش را کج می کند و به سمت ما می آید و می گوید: «سلام آقا... ا. خوبین؟ من دانش آموزتون بودم... م. اسم من رو یادتون هست؟»/ البته از اقبال بد من، هر وقت که این اتفاق برایم رخ داده، در شرایط نارنجی، قرمز و حتی گاهی بنفش بوده ام و خلاصه اوضاع قاتی و پاتی شده. نمونه اش، همین سفر اخیرمان. بعد از خاتمه یک سال تحصیلی، شال و کلاه کردیم و به همراه خانواده رفتیم به طرف استان گیلان. سر ظهر، یک ساعت مانده به رشت، قرار شد در جنگل سراوان ...
Click
To Read Full Article