عباس آقا باشیم
روزی که دوستم از حسین آقا ساختمان را اجاره می کرد، من هم بودم. حسین آقا یک شرط عجیب و غریب داشت و آن هم این بود که عباس آقا در همان مجموعه ما مشغول به کار شود. یک حقوق حداقلی هم برایش تعیین کرد و گفت در اجاره تخفیف می دهد به شرطی که حتما عباس آقا سرکار باشد. رفیق ما قبول کرد و ما با عباس آقا شدیم همکار. همه کاره بود و انصافا یک آچارفرانسه به تمام معنا بود. از کارهای بانکی تا پختن املت های محشر و نظافت را هم انجام می داد اما یک خصلتی که عباس آقا داشت خنده رو بودنش بود. تقریبا با تعریف کردن همه چیز می خندید حتی تصادف و پرت شدنش از عقب وانتی ...
Click
To Read Full Article