شهیدی که دوست نداشت بمیرد! +عکس
در پایگاه بسیج پارچه نوشته ای که روی آن نوشته بود «شهید نشوی می میری» بی قرارش می کرد. دوستانش می گویند این وقت ها زیر لب می گفت یعنی می شود من هم نمیرم؟/ صبح پنج شنبه خیابان هرندی از برو بیای همیشگی اش خالی است. هوا منگ از آلودگی شده که کار مدارس را به تعطیلی کشانده است. قرار است خودمان را به زیر بازارچه و مسجد الفاطمه برسانیم. تا مقصد هنوز چند خیابان راه نرفته داریم.کم کم خانم هایی که چادرهای سیاه را کیپ صورت شان گرفته اند و جوان هایی با لباس های خاکی و سبز رنگ بسیجی و مردهای جا افتاده تسبیح به مشت گرفته را می بینیم که همپای مان شده اند. ...
Click
To Read Full Article