دلنوشته احساسی حامد بهداد درباره سعید راد
ما که حال کردیم. چه اون وقتی که یازده سالم بود تو سینما، رو پرده، عقابها رو ازت دیدم و بعدش رفتی از ایران و عکساتو جمع میکردم و با بتاماکس و وی اچ اس دنبالت میکردیم چه سالها بعد که از غربت برگشتی و تو تالار وحدت دیدمت و از کارم تو اولین فیلمم تعریف کردی چه همین اواخر که شد یادگاری با هم کار کنیم و شد که خنده ها و سگرمه هاتو ببینیم. تو اون کار خیلی حرفا زدی و خاطره ها گفتی. همه ش تو گوشمه اما از فردین و بهروز و ناصر خیلی یاد کردی. حرف زندگی هم میزدی. مام اون وسط ها میپروندیم خنده میگرفتیم دورت جمع میشدیم و کارو تعطیل میکردیم از حرفات خوش ...
Click
To Read Full Article