دردسرهای مستانه (۱): دختر قدبلند بابا
مستانه هم که به خاطر قد بلندش همیشه والیبالیست خوبی بود حسابی درخشیده بود. هیچ کس اما متوجه حضور منصور پسر همسایه در پشت بام و دید زدن والیبال نبود!/ نوشته است تا درس ها و عبرت هایشان چراغی باشد در مسیر زندگی همه کسانی که این روایت را دنبال می کنند. سپاسگزار می شویم با نظرات و به اشتراک گذاشتن تجربیات خود و اطرافیان تان به غنای بحث بیفزایید. درست دم دمای غروب آفتاب، پدر از راه رسید. مستانه مثل همیشه در را باز کرد و پرید تو آغوش پدر، خوش آمد گفت و پاکت های میوه را از دستش گرفت. حسن آقا هم همان کنار حوض، آبی به دست و صورتش زد و بعد روی تخت ...
Click
To Read Full Article