جهانِ بى جهان پس از جهان/ نگاهی به فیلم «جهان با من برقص»
جهان به پایان خود می رسد، آن هنگام که آرشه در میان انگشتان باریک زن جوان بر روی سیم ها کشیده می شود. فرشتگان مرگ به زمین می آیند تا بر روی تپه ای پوشیده از مِه، در آغوش گیرند تنِ خسته ای را که تنها و سرگشته خود را به مقصد نهایی رسانده است. با ساز و دُهُل، سرمست و شیدا تنِ گرم و سرِ بی موی او را به خود می فشارند تا نفس هایش به شماره افتند و آینه در کنار لب های او دیگر تار و بخار گرفته نشود. همینقدر ساده و همینقدر پیچیده! همینقدر لذت بخش و همینقدر ترسناک! رنج دل کندن و لذت آرامش! پارادوکسی که هم می توان دوستش داشت و هم می توان تا به سر حد ...
Click
To Read Full Article