با سعدی در گلستان : آنکسکه توانگرت نمیگرداند / او مصلحتِ تو از تو بهتر داند (+صدا)
موسی، عَلَیْه ِالسَّلامُ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده. گفت: ای موسی! دعا کن تا خدا، عَزَّوَجَلّ، مرا کَفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم. پس از چند روز که باز آمد از مناجات، مرد را دید گرفتار و خَلقی انبوه بر او گرد آمده. گفتند: خَمْر خورده و عربده کرده و کسی را کُشته، اکنون به قِصاص فرموده اند. موسی، علیه السَّلام، به حکمتِ جهان آفرین اقرار کرد و از تَجاسُرِ خویش استغفار.
Click
To Read Full Article