از عشق و پارسایی
عشق مفهوم غریب و یگانه ایست که بیشتر صفحات ارتکاب هنر انسانی پیرامون آن است و ناچشندگانش تا همیشه حسرتخوار عادتی و آوار زمان و زمانه ای که نگذاشت تا عاشق شوند... و چه رازیست در کلام مولانا و پرهیزش که می گوید "عشق هایی کز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود"./ باب عشق و جوانی گلستان سعدی را حلاوتیست فزون و نیز حسرت و حیرتی، و در این اندیشه فرومی روی که چیست این افسون یا حلوای عشق که چشندگانش گاه ملولند و گاه پیروز خاطرات و برکناران یا آرمانگران تا همیشه حسرت نگاه گرمی و دل باختن بی لگام و انتظار مابه ازایی در سر می پرورانند و عمر سر شده بی ...
Click
To Read Full Article