چنگیزخان دوستی و آب آشامیدنی
روزی چنگیزخان تصمیم گرفت برای شکار به کوه های ماوراءالنهر برود. پس شاهین شکاری محبوبش را که غوندای نام داشت روی ساعدش نشاند و در معیت سربازان به سمت کوه حرکت کرد. پس از آن که مدتی به جست وجوی شکار پرداختند، تصمیم به استراحت گرفتند./ چنگیزخان به سمت چشمه آب کوچکی که در صخره ها جریان داشت، رفت و غوندای را روی تخته سنگی از روی بازویش پیاده کرد و پیاله نقره ای اش را که همیشه همراهش بود، بیرون آورد و از باریکه آب چشمه پر کرد تا بنوشد اما همین که پیاله را نزدیک دهانش برد، غوندای بال زد و جام را از دست او انداخت. چنگیزخان خشمگین شد اما چون به ...
Click
To Read Full Article